برای پیشرفت کردن در محیط کاری و زندگی نیاز به رعایت یکسری اصول است
مدیریت - بازاریابی- گردشگری- توسعه شهری
سید سجاد اسبقی- کارشناسی ارشد MBA دانشگاه تبریز
درباره وبلاگ


سیدسجاداسبقی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی(گرایش بازاریابی بین الملل) سلام بر دوستان عزیز این وبلاگ با هدف تبادل اطلاعات در زمینه مدیریت - بازاریابی - گردشگری در خدمت کلیه دوستان خواهد بود.کاش می دانستید که زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی حس جاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است امیدوارم از راهنمائی دوستانی که دستی به قلم دارند بی نصیب نمونم. نیستم محتاج نگاهی که بلغزد بر من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد.... .هر کس به چیزی تبدیل می شود که بدان عشق می ورزد.اگر سنگی را دوست داشته باشد سنگ می شود اگر هدفی را دوست بدارد ،به آن هدف تبدیل می شوداگر به فردی عشق ورزد آن فرد می شود اگر به خدا عشق بورزد خدایی می شود وحال انتخاب با ماست .
آخرین مطالب
نويسندگان

گرمیخواهید که درزندگی و شغل خود یک دگرگونی ایجاد نمائید رازهای زیر رارعایت نمائید.

در کدام قرن زندگی می کنیم ، در کدام قرن فکر می کنیم؟

ازشکست نهراسید چرا که شکست مقدمه پیروزی است؟

سی و یک روز برای تبدیل شدن به یک رهبر و مدیر موفـق


در کدام قرن زندگی می کنیم ، در کدام قرن فکر می کنیم؟



یکچیز بسیار مهم اینست که انسان بایستی نسبت به شرایط تغییر کند نه اینکه بازوی تغییرات نشود بلکه باید پدیدآورنده تغییر شود وبداند در شروع یک تغییر یا ایجاد یک فرصت مدام با مخالفتهائی همراه میشود که درذیل نمونه هائی از آنها رامیبینید .



در غرب خاطرات مخالفت کشیشهای کلیسا با ورود قاشق و چنگال یا ورود چراغهای روشنایی معابر شهر با گاز طبیعی یا ورود قطار به شهرها در تاریخ تحول و رنسانس به چشم میخورد و باز خوب به یاد داریم همانها چه به روز گالیله آوردند. در تاریخ خودمان چه عرفائی سرها را بر سر ارائه افکار نو و صحیح به باد دادند. به هر حال برای رشد و توسعه فرهنگی باید به خانه تکانی فرهنگی بپردازیم.

یکی از ابتکاراتی که ظاهرا شرکت تویوتا در فرهنگ سازمانی خود و در همکاران خود به وجود آورده است، حذف اصطلاحات و لغات مضریست که مورد استفاده روزمره کارکنان بوده و آنها را از پیشرفت و تحول و نوآوری باز میداشته است از این رو سالهاست هیچ کارمندی در تویوتا حق استفاده از سه کلمه (IMPOSSIBLE) یعنی غیر ممکن ، (BEST) یعنی بهترین و کلمه (NEVER) یا هرگز را ندارد و به جای آنها باید از واژه های (I CAN NOT) من نمی توانم (BETTER ) بهتر و (MAY BE SOMETIMES ) شاید وقتی دیگر ، را استفاده کند تا هیچ کس ناتوانی های خود را عمومیت نبخشد و ناامیدی را به جمع سرایت ندهد. در این راستا یکسری از واژه های ممنوع در اجرای پروژه فرهنگ آراستگی پیشنهاد میشود که استفاده از آنها در محیط کار ممنوع است:

• نمیشه • غیر ممکنه • اصلا • هیچ وقت • هیچ کس • هیچ جا • طبیعت این کار • محال است • اینجا ایران است • فرهنگ ما فرق دارد • پشتیبانی چکاره است • شما از کار ما خبر ندارید • این بهترین راه است • جا نداریم • وقت نداریم • نفر نداریم • وظیفه ما نیست • به ما مربوط نیست • تقصیر خدمات است • این تنها راه است

در ضمن ما در ادبیات روزمره خود ضرب المثلهایی را مرتبا تکرار می کنیم و مورد استفاده قرار می دهیم که نه تنها هیچ کدام به تنهایی کارآیی خود را ندارند بلکه با دستاوردها و یافته های دانش امروز در مورد امکان و ظرفیت رشد و خلاقیت و تربیت پذیزی انسان نیز منافات دارد و در واقع اینگونه ضرب المثل ها ارزشها و پارادایم های ضد رشد و اصلاح و توسعه منابع انسانی امروز هستند از اینرو در صدد بر آمدیم تا تعدادی از آنها را شناسایی وتحت عنوان " ضرب المثلهای دور ریختنی " از ذهن جامعه خارج کنیم.

• خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو • تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است • اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است • تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر • نرود میخ آهنین در سنگ • گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه، به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد. • هنر نزد ایرانیان است و بس • اگر شریک خوب بود خدا برای خودش انتخاب میکرد • با یک گل بهار نمیشود • یک دست صدا ندارد • آب که از سر گذشت چه یک نی چه صد نی • چو فردا شود فکر فردا کنیم • هر آنکس که دندان دهد نان دهد • ترک عادت موجب مرض است • هر کسی را بهر کاری ساختند • کار هر بز نیست خرمن کوفتن ، گاو نر میخواهد و مرد کهن"مرحوم مجتبی کاشانی( مجله تدبیر بهمن 82)، از بنیانگذاران مدیریت مشارکتی در ایران"چیزیکه توی مقاله بالا ذکر شده، بخشی از باورهای غلطی است که ما همگی با اونها خو کرده و بزرگ شدیم و حالا توی نتورک و فرهنگ سازمانی QI فرصت پیدا کردیم تا بخشی از این باورها رو به طرزی عملی و کاربردی در ذهنمان تغییر دهیم .



ازشکست نهراسید چرا که شکست مقدمه پیروزی است؟



توماس ادیسون ساختن لامپ را در رویای خود داشت . می خواست لامپی بسازد که بابرق روشن شود . او مصمم شد که به رویایش جامه عمل بپوشاند و با آنکه بیش از هزار بارشکست خورد , آنقدر ایستاد تا موفق گردید .



ولان در رویای ایجاد سیگار فروشی های زنجیره ای بود . او نیز رویایش را جامه عمل پوشاند به طوری که امروزه «فروشگاههای سیگار متحد» برخی از بهترین مناطق فروشگاهی امریکا را به خود اختصاص داده است .



برادران رایت در رویای ساختن ماشینی بودند که در هوا پرواز کند . حالا هرکس در هرجای دنیا می داند که آنها رویاهایشان را به حقیقت پیوند دادند .



مارکونی در رویای ایجاد نظامی بود که بدون سیم و به کمک امواج پیامهای رادیویی مخابره کند . امروزه مصداق یافتن رویای او را می توانید در فروشگاههای فروش رادیو و تلوزیون مشاهده کنید . شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید دوستان مارکونی به سلامت فکری او تردید کردند و او را به بیمارستان روانی فرستادند . زیرا او معتقد بود به اصلی دست یافته که میتواند به کمک آن پیامها را بدون استفاده از سیم , به شکل امواج مخابره کند .صاحبان رویا در روزگار ما چیزی کمتر از اینها ندارند .دنیا پر از فرصت های مناسبی است که رویاگران گذشته هرگز از آن اطلاعی نداشته اند .



اشتیاق سوزان برای بودن و انجام دادن نقطه شروعی است که باید صاحب رویا از آن بیاغازد . رویا از بی تفاوتی , تنبلی , یا نداشتن الهام و آرزو ناشی نمی شود . توجه داشته باشید همه کسانی که در زندگی موفق می شوند , ممکن است در شروع با دشواری روبرو باشند .ممکن است مجبور باشند به تلاشی نومید کننده دست بزنند , باید شداید و مشکلات را هموار کنند تا به هدف خود برسند .



جان بانیان قطعه ادبی مذهبی اش «پیشرفت زائر» را وقتی نوشت که اورا به جرم باورهای مذهبی اش به زندان انداختند و مجازات کردند .



اهنری وقتی از نبوغ ذهنی خود آگاه شد که در سلول زندان شهر کلمبوس اوهایو به سر می برد . او مجبور بود که از قوه تخیل خود استفاده کند . در این زندان بود که به جای آنکه خود را مجرمی نگون بخت ببیند , نویسنده ای بزرگ یافت .



هلن کلر چند روز پس از تولد ناشنوا , نابینا و لال شد .به رغم این همه بدبیاری او در تاریخ نام خود را در جمع اشخاص شهیر جای داد . هلن کلر ثابت کرد اگر کسی خود را شکست خورده نپندارد , درشمار شکست خوردگان قرار نم گیرد .توجه داشته باشید که میان خواستن و آماده دریافت آن بودن تفاوتی وجود دارد .

نقطه عطف موفقیت از لحظات بحران شروع می شود . قبل از شروع بدانید که ایمان آن چیزی است که به شما حیات , قدرت و عمل می بخشد . این جمله را دوباره و چندباره بخوانید.ارزش آن را دارد که آن را به صدای بلند بخوانید . ایمان نقطه شروع انباشت ثروت است . ایمان مبنای همه اعجازهاست , مبنای همه اسراری است که آن را به کمک قانون علم نمی توان تحلیل نمود . ایمان تنها پادزهر شکست است . ایمان عنصری است که وقتی با نیایش همراه شود انسان را در ارتباط با فراست الهی قرار می دهد . ایمان عنصری است که اندیشه را متحول می سازد . ایمان اندیشه ساخته و پرداخته ذهن انسان را به معادل روحانی و معنوی آن تبدیل می کند . ایمان تنها عاملی است که به کم



31روز برای رهبرشدن

روز اول : راز رهبری در این است که مقام و موقعیت را ابزاری برای خدمت به دیگران بدانی ، نه ترومپتی که از طریق آن امتیاز خود را به گوش همه برسانی .



روز دوم :راز رهبری در به خاطر سپردن این قانون است که : « انسان ها مهم تر از اشیاء هستند».



روز سوم :راز رهبری در این است که نسبت به زیر دستانت صادق و صمیمی باشی و متوقع نباشی که آنها در صداقت و صمیمیت پیشقدم شوند.



روز چهارم :راز رهبری در این است که اعتبار خودت را با دیگران و مشکلات آنها را با خودت قسمت کنی.



روز پنجم :راز رهبری در این است که طرفدار حقیقت باشی . یادت باشد که در آخر همواره حقیقت برنده است.



روز ششم :راز رهبری در این است که همواره هدف نهایی را در نظر بگیری : « ما واقعاً به دنبال چه هستیم ؟ »



روز هفتم :راز رهبری در این است که احساسات متعادل داشته باشی : از موفقیت مغرور و از شکست نا امید نشو ، اما تا می توانی تلاش کن کارها را درست انجام دهی . نتایج خودشان با هم کنار خواهند آمد.



روز هشتم : راز رهبری در این است که حواست را بر کاری که انجام می دهی متمرکز کنی ، نه بر خودت به عنوان کننده کار.



روز نهم :راز رهبری در این است که انجام کاری را که خودت دوست نداری انجام دهی ، از کس دیگری نخواهی.



روز دهم : راز رهبری در این است که اول نفع دیگران را در نظر بگیری ، بعد نفع خودت را.



روز یازدهم :راز رهبری در این است که به صدای عقل و شعور دیگران گوش کنی ، یعنی به واقعیتی که در پس هر اتفاقی وجود دارد.



روز دوازدهم :راز رهبری در این است که همه چیز را همان طور که هست بپذیری ، نه آن طور که دلت می خواهد ، یا فکر می کنی باید باشد . زیرا رویاهای نا ممکن ، تنها با گذشتن از مراحل ممکن تحقق می یابند.



روز سیزدهم : راز رهبری در این است که بهترین استفاده را از استعدادهای دیگران ، همان طور که هستند بکنی و فکرمی کنی اگر استعدادهای شان جور دیگری بود ، بهتر می شد .



روز چهاردهم :راز رهبری در دور اندیشی است . به جایی نگاه کن که از دیدرس خارج است ، به استعدادهایی که در افق قرار دارند.



روز پانزدهم : راز رهبری در این است که به راه حل ها فکر کنی ، نه به مشکلات.



روز شانزدهم :راز رهبری در این است که خود را پایبند سنت ها نکنی . کاری را که حقیقتاً درست است انجام بده . حتی اگر دیگران آن کار را هزار بار انجام داده باشند ، باز هم تازه به نظر خواهد آمد.



روز هفدهم :راز رهبری در این است که دیگران را در آرمان ها و اهدافت سهیم کنی و آنها را دوستان خودت بدانی تا همواره حمایتت کنند.



روز هجدهم :راز رهبری در این است که پایبند اصول صحیح باشی و قضاوت های مردم را شاخص قرار ندهی .



روز نوزدهم :راز رهبری در این است که اصول والایی را که در قوانین از پیش تعریف شده وجود دارد ، در محبت و مهربانی جستجو کنی.



روز بیستم :راز رهبری در این است که تیم انجام دهنده کار را مهم تر از نتیجه کار بدانی . یادت باشد که یک گروه خوب ، می تواند محصولات مختلفی تولید کند.



روز بیست و یکم :راز رهبری در این است که حب و بغض بر تصمیماتت اثر بگذارد.



روز بیست و دوم :راز رهبری در این است که از دیگران همکاری و کمک بخواهی نه اطاعت و حرف شنوی.



روز بیست و سوم : راز رهبری در میزان اشتیاق نسبت به کار است . اشتیاق نسبت به ایده هایت ، دیگران را وادار به پذیرفتن آنها خواهد کرد.



روز بیست و چهارم :راز رهبری در این است که هر کاری را با طیب خاطر انجام دهی.



روز بیست و پنجم :راز رهبری در این است که از انجام کار بیش از نتیجه کار لذت ببری . در این صورت ، با توجه به متغیر بودن چیزها ، توانایی تو برای انگیزه دادن به دیگران همواره ثابت خواهند ماند.



روز بیست و ششم :راز رهبری در این است که انجام هر کاری را به مثابه راهی بدانی که سرانجامش به کامیابی منتهی می شود.



روز بیست و هفتم :راز رهبری در این است که با ایجاد انگیزه در دیگران ، باعث شوی به استعدادهای متعالی خود ایمان بیاورند.



روز بیست و هشتم :راز رهبری در این است که در کار از قدرت دلیل و منطق استفاده کنی و قلبت هم راهنمایت باشد.



روز بیست و نهم :راز رهبری در دوست داشتن دیگران است . نباید دیگران را از خودت جدا بدانی ، زیرا آنها جزیی از حقیقت والای وجود تو هستند.



روز سی ام :راز رهبری در بزرگواری است ، نه در کینه جویی نسبت به دیگران . هنگامی که دیگران موجب آزار تو می شوند ، یادت باشد که خود را بیشتر از تو آزار می دهند . پس در سکوت به آنها همدردی کن.



روز سی و یکم :راز رهبری در شوخ طبعی است . با دیگران بخند ، اما هرگز به دیگران نخند. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پيوندها